امیر پدر و آی نازمادر = همراز ناز

دومین تئاتر که با دخترم رفتیم چجوری بود؟

سلام دختر قشنگم صبحت بخیر . دیشب حسابی اذیت شدی برای اینک تئاتر دوساعت نیمه رفتیم ک یکم طولانی و تقریبا ترسناک بود فکنم ک خوشت نیومد اخه تو هنوز کوچولو موچولو البته برای ما هم ک بزرگیم یکم دیالوگها سنگین بود !!!!!! اسم این تئاتر شنا در آتش بود که با دوستامون یعنی خاله هانیه و عمو ایمان در محل تئاتر شهر پارک ملت مشهد رفتیم و اخرش ساعت 11 تموم شد که حسابی دیروقت شد و از هم جدا شدیم برای همین من و بابایی تنها رفتیم خانه پیتزا که میدونم تو هم حسابی خوشششششت اومد . راستی یچیز جالب اونجا یه دختر بچه کوچولو سفید موفرطلایی ناز بود ک من عاشقش شدم و همچنینی یه دختر تپلمپل ، بعد ب بابایی گفتم ک خوبه حالا همراز تلفیقی ازین دوتا بشه ... اینجوری حس...
23 شهريور 1396

بدون عنوان

الان که اینو مینویسم برات با هم دیگه سرکاریم من پشت لپ تاپ و توهم داری شیطونی میکنی . نمیدونم حرکت میکنی یا سکسه ولی خیلی بامزست که اینجوری وول وول میزنی  قرار امروز بریم باهم دیدن یه نی نی خوشگل به اسم مهدیه. اون دوستته و از شما 6 ماه بگذرتره
12 شهريور 1396

دخترم برای تو مینویسم

همراز قشنگم امیدوارم این اسمو دوس داشته باشی .25فروردین 96 خدا بهم بهترین عیدی تمام عمرمو داد و اونهم بخشیدن تو به من بود . الان ک این مطلبو برات مینویسم 23 هفته است که تو دلمی
11 شهريور 1396

این زندگی چگونه شروع شد؟

سلام به همه مهربونهااااا من و همسرم در تاریخ 14 مهر 1394 ازدواج کردیم و درست 9 ماه بعد یعنی در روز دوست داشتنی 21مرداد95 با شکوه ترین شب زندگیمونو جشن گرفتیم و از اون شب به بعد در خونه عشقمون باهم  زندگی کردیم .  
11 شهريور 1396
1